خواب مار

تعبیر کشتن مار در خواب

الحیه دشمن مکار است و هر کس ببیند که محله ای را کشت، پس از گوشت و گوشت و پوست و خونش پیروز است، و هر که ببیند که او. محله ای را کشت و با دست بلند کرد و یا تقسیم کرد و بلند کرد، پس به خاطر آن است و اگر مرده باشد، خداوند او را بس است که عددش را بشمارد و آنچه را دوست دارد به او نشان دهد و اگر ببیند. مرده می کند، سپس گویاتر است.[١] هر کس مار را در رختخواب خود بکشد، همسرش خواهد مرد.[٢] و هر کس در خواب ببیند که آن را گرفت، از دشمن در امان مال خواهد داشت، اگر او را بکشد، بر دشمنی پیروز می شود، اگر خون بر دستش جاری شود، دشمنش می میرد و پول او را به ارث می برد، اگر او را گاز بگیرد. ، رسوا می شود، اگر بسوزاند سلطان دشمنانش را می کشد و به دست می آورد، جنگ شد و دشمن مردم آن محل را پیروز کرد و هر که ببیند مار را کشته است با زنی ازدواج می کند.[٣]

و چربی مار و گوشت آن پول دشمن حلال یا پادزهر دشمن است اگر بیند که نصف مار است دشمنی را نصف کند اگر بیند که فرشته ای بر فرشته ای غلبه می کند یا بدون خستگی او را می کشد، اگر ببیند که پوست آن را از طلا یافته است، گنجی از گنجینه های خسرو پادشاه می یابد، اگر ببیند مارها در یک جهت می جنگند اگر یکی از آنها را بکشد. یک مار بزرگ، سپس او مالک آن شهر است.[٣] اگر ببیند که در هر ناحیه ای مارها می جنگند، مار بزرگی از آنها را می کشد، سپس صاحب آن شهر می شود، پول از دشمن، لذت و شادی، و اگر آن را نصف کند، از دشمنش قطع می شود.[٤]

تعبیر خوردن مار در خواب

اگر بیند که گوشت مار را خورد به سعادت و منفعت و مرتبه و شرافت می رسد و هر که ببیند گوشت مار را خام خورده دشمن و پول او را می برد و با لذت پیروز می شود. مکروه و مال زیاد است، اگر در آن سمی شود که گوشت و استخوانش متاثر شود، با دشمن می جنگد و فرزندانش در کشور پراکنده می شوند، اگر بمیرد با دشمن می جنگد و دشمن او را می کشد. .[٣] و هر که گوشت زنده پخته بخورد مال دشمن را می‌گیرد و اگر خام بخورد از دشمن غیبت می‌کند و گویند حرام است.[٢]

تعبیر دیدن مار در خواب به رنگ و نوع آن

من رأى حَيَّة مَعْدن فَهُوَ خير وَإِذا كَانَت من ذهب أَو فضَّة كَانَ أبلغ، ومن رأى حَيَّة بَيْضَاء فَرَفعهَا فَإِنَّهُ يؤول بِحُصُول مرتبَة ​​​​وَإِن كَانَت الْحَيَّة سَوْدَاء وحولها حيات صغَار فَإِنَّهُ يؤول بِزِيَادَة الحشم والسودد وَإِن كَانَت خضراء فَإِنَّهَا تؤول بعدوين فليحترز مِنْهُمَا وَإِن كَانَت صفراء فَإِنَّهَا تؤول بعدو فِيهِ سقم وَضعف وَإِن كَانَت حَمْرَاء فَإِنَّهَا تؤول بعدو ذِي عشيرة وَمن رأى حَيَّة ملساء وَلها أَجْنِحَة وَهُوَ يتَصَرَّف فِيهَا على حسب أختياره فَإِنَّهُ يؤول بِحُصُول كنز من مَال الْمُلُوك وَقيل الْحَيَّة الَّتِي بِهَذِهِ الصّفة تؤول ببخت الرَّائِي وَمن رأى حَيَّة وَلها أرجل فَإِنَّهَا تؤول بِقُوَّة الْعَدو وَمن رأى حَيَّة داراى دندان نيش و شاخ است، زيرا دشمنى است بزرگ، بدخواه، غلو در بدى، پس به او هشدار ده، و اگر سفيد و كوچك باشد، جدش در كارش تعبير مى كند.[١]

پاها و نیش‌های مار قوت دشمن و سختی دسیسه‌هایشان است، تخم‌هایشان سرسخت‌ترین دشمنان و سیاه‌هایشان قدرتمندترین هستند.[٤] اگر مار دگرگون شود از حالتی به حال دیگر تبدیل می شود و دشمن مسلمانان می شود و اگر خانه اش را پر از مار ببیند که ترسی ندارد در خانه خود دشمنان مسلمانان و صاحبان را می بیند. از هوی و هوس و مارهای آبی و اگر در جیب یا آستین خود مار سفید کوچکی ببیند که نمی ترسد و در کارها با او مخلوط نمی شود، مادربزرگ و پول است.پادشاه مار ملس از او اطاعت می کند و خرج می کند. آن‌ها نه سم دارند و نه خانواده‌ای، زیرا او به شمش‌های نقره، طلا یا اکسیر می‌زند و آن را گنج می‌سازد، و هر که مار شاخدار را ببیند، خدمت پادشاه می‌شود.[٣] و حيات معده كه بيش از همه نشانگر قوم حسن و خويشاوندان و وابستگاني است كه با انسان در سفره او غذا مي خورند، پس هر كه يكي از اين مارها را ببيند از ما هر دو جدا مي شود.[٢]

تعبیر دیدن مار در خواب به طور کلی

هر كه ببيند به او سلام كرد، پس به رسيدن خير و منفعت تعبير مي‌شود و چه بسا به وقوع امري از او و شادي و سرور تعبير شود.[٤] وَمن رأى أَن حَيَّة أَطَاعَته وَهُوَ يتَصَرَّف فِيهَا حَيْثُ يَشَاء فَإِنَّهُ يؤول بِحُصُول عز وجاه ونعمة وَمن رأى حيات كَثِيرَة مجتمعة حوله فَإِنَّهَا تؤول بِأَن أقوامه يكونُونَ لَهُ أَعدَاء وَلَكِن لَا يؤذونه مَا لم يلدغه شَيْء مِنْهَا وَمن رأى أَنه أَخَاف حَيَّة فَإِنَّهُ يَأْمَن من أعدائه وَقيل من رأى حَيَّة و از آن پنهان نشد، بلکه فرار کرد، زیرا به آنها و ابرها تعبیر می شود، و هر که ببیند از دماغش بیرون آمد، زنده است، زیرا معلوم می شود که او و پسرش برای او دشمن خواهند بود. و هر کس جانی را دید که از گوشش یا از گوشش بیرون آمد، اوست که به گوشش آمده و از گوش اوست، و حوادث زیانبار، و هر که مار ببیند از آستینش بیرون می آید. بیانگر دشمنی پسرش با اوست، و هر کس ماری ببیند که از طوقش بیرون آمده و وارد زمین شود، آن را در پایان مدتش تفسیر می کنند.[١] و هر که ببیند مار از دهانش بیرون می آید و مریض می شود، می میرد.[٢]

وَقيل الْحَيَّة عَدو مكاتم فِي عداوته وحية الْبرد شَرّ وسوادها أَشد، وَمن رأى أَن حَيَّة لدغته فَإِنَّهُ يؤول بِحُصُول مَكْرُوه من عدوه وَمن رأى أَنه أصَاب حَيَّة مَاشِيَة لَا سلَاح لَهَا تؤذي بِهِ فَإِنَّهُ يُصِيب مَالا وَمن رأى حَيَّة كَبِيرَة فَإِنَّهَا تؤول بِكَثْرَة الْعَدَاوَة وَمن رأى حَيَّة دخلت فِي فَمه ينَال علما عَظِيما وَمن رأى ثعبانا وَملكه فَإِنَّهُ يملك منصبا وقيل رُؤْيا الأفاعي تؤول بِحُصُول مَال لِكَثْرَة سمها أَو امْرَأَة موسرة وَمن رأى حَيَّة تعلو فِي الْهَوَاء إِلَى مَكَان مُرْتَفع فَإِنَّهُ ينَال سُرُورًا وَمن رأى حَيَّة هَبَطت إِلَى مَكَان فَإِنَّهُ يؤول بِمَوْت رَئِيس ذَلِك الْمَكَان وَمن رأى أَن على سر او زنده است، زیرا نزد پادشاهان شهرت دارد و هر کس ظرفی پر از مار ببیند، او را به دشمنی با مسلمانان تعبیر می کنند.[١] و اگر زنش حامله بود و زنده به دنیا می آمد، فرزندی ناتوان به سراغش می آید.[٢]

اگر باغ خود را پر از مار ببیند، باغ رشد می کند و گیاهان زیاد می شوند و زنده می شوند.[٤] و مار دلالت بر سیل و حالت و حیات دارد و چه بسا مارها بر کفار و پیروان بدعت دلالت کند و چه بسا دلالت بر زناکاران و ماهیت و نیش آنان باشد و مار فرمانروایی باشد در آن غلبه کند. دشمن اوست و هر کس ببیند که کمر خود را با مار تنگ می کند، همانا او را سفت می کند.[٣] و هر کس به مار تبدیل شود از حالتی به حالت دیگر تبدیل می شود و دشمن مسلمانان می شود.[٤] و اگر زندانی شد از زندان آزاد شد و مارهای فراوانی که در راهها می بینید با دمیدن و نفس مردم مانع از آن می شود که این ظلم از جانب سلطان است.[٢]

بازبینی کننده

  1. ↑ اِب ت خلیل بن شاهین، اشارات فی علم الفاظ، بیروت: دارالفکر، ص ۸۲۷-۸۲۶.
  2. ↑ A B C C H یحیی بن غنام، بیان البین (نسخه خطی)، کتابخانه دانشگاه اردن: نسخه خطی، ص 71-73.
  3. ^ a b c c عبدالغنی بن اسماعیل النابلسی، معطر الناس فی بیان الخواب، بیروت: دارالفکر، ص 97-98، 57.
  4. محمد بن سیرین (1940)، منتخب الکلام فی تعبیر الرویا، .: مصطفی البابی الحلبی و الناس الکتبة و النسخه، ص 2-5، جزء 2.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا